بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-فلسفه- یک علم عقلانی ناب است- علم حسی نیست-همانطور که گفته میشود فیلسوف دریک زمینه ای مثل توحید کار میکند – وقتیکه اندیشه که مسلم است دربستر فرهنگی که دارا است لغات را انتخاب میکندچناچه لغات موردنیاز ان فرهنگ نداشته باشد انرا جعل میکند ومیسازد بر اساس خصوصیات لغتی ودستوری ان فرهنگ-مسلم است لغات عقلانی کم یاب هستند وبار عقلانی دارندنه علمی – اصولا فهمیدند لغات عقلانی چون حسی نیستند باید زمینه دانشی فرد-زیاد-باشد تا انر درک کند وممکن است در کشوری دیگر لغات معادله نداشته باشد ویا فلیسوفی به ان حد درک نرسیده باشد برای جاگزین ان لغات راه مختلفی است بعضی همان لغت راقبول دارند وبعضی انرلغات با تلفظ انگلیسی بیان میکنند- وبعضی معادله میسازنند- وغیره البته امروزه دراین مواردزیاد کار کردند یکی از سرورهای امریکا درروی چهار زبان چینی .ژاپونی وکره ای –تصور میکنم چهارمی ان مالزی باشد سعی کرده است معادله انگلیسی ان ارا بدست اورد ومقلا ت انهارا به زبان انگلیسی وبلعکس ترجمه دران سرور میکرد واز کارشناسان انکشورها طلب کمک میکرد- ولی باز کمی مشکل است ومشکل در درک واقعی عقلانی ان لغت است- ولی فلسفه هم معیارهای مطلق است وهم لغات معنای مطلق را دار هستند هم استدلال مطلق است وکلی استچناچه فهمیده شود همه کشورها میتوانند بدرستی درک کنند- وان تمایز اولیه به کناری میرود- امادرعلم برخلاف ان است زیرا هیچگاه تحقیقات در تکنیک تحقیقات مثل هم نیست بخصوص درعلوم انسانی سنجش ها درحقیقت یکی درمعیارها نخواهد بود لذا به دسته یعنی دریک حدود معتقد هستند وعوامل فرهنگی وارزشهای ملی وتاریخی وغیره بسیار متفاوت است وتاثیر گذار هستند- ولی یک نکته که بسیار اهمیت دارد این استمثلا یک فلیسوف سوئدی پس از تحقیات فراوان به این نتجه میرسد که عدالت بایداین خصلت راهم داشته باشد- که ممکن است فلیسوفان دیگر به اینتجه نرسیده باشند بعنوان مثال درعالم وحی ازاین قماش زیاد است مثلا خداوند منان میفرماید شماخدایان انهارا بد نگوئید که انهاهم متقابلا از روی جهالت بد به خدای شما بگویند واگر چنین کنند من انهارا عذاب میکنم- دلیل روشن است واگرخداوندمنان عذاب نکند انها این امر نشانه درستی اعتقاد خود میگیرند وانها هیچگاه به خداوندننان فحاشی نمیکردند چون مشرک بودند وخدا راقبول داشتند- ودلیل میاوردند که بت ساخته وپرداخته خداوند منان است ممکن است یک فلیسوف انراقبول ندارد ومسئله دیگر مجادله است درمجادله اشکال ندارد یک اصل فرضی راقبول کرد وسپس به یک نتجه حقیقی رسید